آرش نیکجو
on 25 آذر, 1397
10 views
مادربزرگ گفت:مادرجان،عمر است
امیررضا که تازه از سربازی آمده بود گفت:کار
دیگری خندید وگفت:وام
یکی از آن وسط بلند گفت:وقت
یکی گفت:آدم
خنده تلخی زدم و گفتم:نه
اما فهمیدم
تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک کلمه سه حرفی هم درست درنمیاید
باید جدول کامل زندگیشان را داشته باشی
بدون آن همه چیز بی معناست.
هرکس جدول زندگی خود را دارد.
هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم…
شاید کودک پابرهنه بگوید:کفش
کشاورز بگوید:برف
لال بگوید:حرف
ناشنوا بگوید:صدا
نابینا بگوید:نور
و من هنوز در عجبم
که چرا کسی نگفت
خدا
Dimension: 500 x 340
سایز فایل: 32.62 Kb