چند شب پیش ی دختره اومد تو پی وی و شروع کرد ب دلبری ...
منم حوصله نداشتم ، گوشیمو دادم ب همسرمو گفتم ببین این دردش چیه شماها زبون همو بهتر میفهمین ...!!
خلاصه کلی باهم حرف زدن و قرار مدار ازدواجم گذاشتن برام ...
دیدم میخنده گفتم چی شده چرا میخندی ...
گفت بیا ببین چی نوشته ...دختره ﻧﻮﺷﺘﻪ بود؛ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﺮﮐﻢ ، ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮐﺪﺍﻣﯿـﻦ ﺗﻦ ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﯼ...!!؟
ﻣﻨﻢ گوشیو گرفتم و ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺑﻪ ۵ ﺗﻦ ...!!!
شروع کرد فش دادن و بدو بیراه گفتن ...
گفتم چته خو ...
ﻓﻮﺭﯼ ﺯﺩ ﺑﻼﮐﻢ ﮐﺮﺩ...
ﺍﯾﻨﻘﺪ ﺷﻌﻮﺭ ﻧﺪﺍشت ک ﺑﻔﻬﻤﻪ ﻣﻦ ﺩﻋﺎﺵ ﮐﺮﺩﻡ...
مردم اعتقادشونم از دست دادن دیگع ...!!!
In Album: امیر طاها {ناظر سایت}'s Timeline Photos
Dimension:
201 x 251
سایز فایل:
6.09 Kb
پسند کردم (4)
Loading...
علی اصغر
ههههههههههههه
1
1
امیر طاها {ناظر سایت}
سلام داداش گلم ... ایشالا ک همیشه شادو خندون ببینمت ...!
2
2
علی اصغر
سلام مرسی عزیز همچنین شما
1
1
ĦѦღi∂ɛн
خخخخخخخخخخخخ
1
1
امیر طاها {ناظر سایت}
ایجانم جذاب خانومم خندون شده ... الهی ک همیشه بخندی دا ...!
ĦѦღi∂ɛн
بودم هستم خواهم بود
1
1
امیر طاها {ناظر سایت}
اونکه عاره در سرخوش بودنت ک شکی نیست خخخ ...!
ĦѦღi∂ɛн
عمت سرخوشه با عخشت یهویی باهم