hoseinam
on 1 بهمن, 1397
3 views
خونشون خيابون ٧ ام بود
چند باري ديده بودمش
كه ميرفت سمت خيابون ١٢ ام بعد برميگشت
اولا فكر ميكردم ميخواست ده دقيقه ام كه شده دير برسه خونه!
يه روز يكي از اهاليِ خيابونِ ١٢ ام اسباب كشي كرد!
از اون به بعد ديگه نرفت سمت اون خيابون
فقط شبا وقتي همه ميخوابيدن،
جلوي پنجره وايميستاد و زُل ميزد به مسيري كه ميرسه به خيابون ١٢ ام.
يه شب رفتم پيشش،
گفتم دردت چيه؟
گفت:با اينكه مالِ من نبود،
ولي همين كه چند خيابون بالاتر نفس ميكشيد،
برام كافي بود!
Dimension: 640 x 640
سایز فایل: 32.78 Kb