آخـــر ای دوست نخواهی پرسید
که
#دل از دوری رویت چه کشید؟
سوخت در آتش و خـاکستر شد
وعــده های تـو به دادش نرسید
داغ ماتم شد و بـــر سینه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکید
آن هـمه عهــد فـراموشت شــد؟
چشم من روشن روی تــو سپید
جـان به لب آمده در ظلمت غـم
کی به دادم رسی ای صبح امید؟