#ما از جنگ بیزار بودیم و جنگ؛ قانونِ مداوم این زندگی بود... هربار از آشوبها به جنگ رسیدهبودیم و از جنگها به ویرانی... و این تسلسل معیوب؛ جمعیت زیادی از آدمها را به کام سیاهِ مرگ کشاندهبود. دستهای با دستهی دیگری میجنگیدند و کشتههای هر مرز، شهیدانِ آن سرزمین بودند اما مسئله اینجاست؛ آخرش چه؟! قرار بود چه اتفاقی بیفتد؟ کِی میخواستند دست بردارند از عداوتهای بیثمر؟ تفنگها را بشکنند و موشکها را به موزهها بسپارند؟ کی میخواستند دست بردارند از رقابتهای محیطی و به دستاوردهای دانش و انسانیتِ سرزمینهاشان افتخار کنند؟! هدف از این بیقراریِ مدام چه بود؟! زیادهخواهی؟ یا ارضای روحیهی جنگجویی؟ هرچه بود به آه مظلومانهی مادری و اشکهای معصومانهی حتی یک کودک بیگناه هم نمیارزید! کاش قدرت جهان به دست مادرها بود، مادرها از آشوب و جنگ و تفرقه بیزارند، مادرها فقط در آغوش میکشند، عشق میپرورند و امنیت میبخشند. مادرها فرشتههای برقراریِ صلح و آرامشاند... کاش الفبای جنگ، در قاموس جهان، جایی نداشت! hashtag#نرگس_صرافیان_طوفان