پست ها
Hello dear Kian .. Now I hope you're fine! Mr. Qian, I had a question. I was serving you who said that you were a great country abroad. Why did you come here everywhere in Iran? And to what extent do you accept the religion of Islam and believe it? And in the end I would like to thank you for your comment about myself. Good luck and good luck!
اعظم
.پست شده در صندلی داغ
ممنون از دوستانی که در صندلی داغ شرکت کردن صندلی داغ با حضور محیا 1500امتیاز و کسانی که شرکت کردن در مسابقه .مریم بانو سوال ۱۳ تا ۳۲۵امتیاز شبنم ۱۰سوال تا ۲۵۰امتیاز یرما ۶ تا سوال۱۵۰ امتیاز حمیده ۴۶ سوال تا ۱۱۵۰امتیاز mahsa)مهسا ۴۰سوال تا ۱۰۰۰امتیاز رضا آزاد ۱۴سوال تا ۳۵۰ امتیاز MARYAM)مریم ۳سوال تا ۷۵امتیاز https://facesky.ir/ali151/)علی ۱) ۲۰ تا ۵۰۰امتیاز https://facesky.ir/profile-25/).علی ۲ سوال ۱۵ تا ۳۷۵امتیاز حسام 4سوال 100امتیاز قاسم خزانی ۴۷۵ با ۱۹ سوال
امیر طاها {ناظر سایت}
.پست شده در صندلی داغ
بایاد و نام و توکل بر خدای بی همتا ...! بنده سیروس رنجبر ...ملقب ب امیر طاها ...اسممو دوست دارم و اگر سیروس نبود دوس داشتم امیرطاها باشم ... فک کنم چهارم یا پنجم ابتدایی بودم داشتیم با بچه ها قایم باشک بازی میکردیم ... چن تا دختر دایی پسرعمه و دختر خاله پسرخاله بودیم ...مث الان ک هیچکی منو دوس نداره اونموقع هم کسی منو دوس نداشت و چیزی ک تعریف میکنم اتفاقی فرض کنین شما ... اونروز بخصوص دخترا هول محور من می چرخیدن ... ی دختر دایی مادرم داشت ک همسایمونم بود و من هیچ توجهی ب اون نمی کردم ... دنبال ی جای خوب واسه قایم شدن میگشتم ک یهو ایم ک اسمش ف .ر بود منو گرفت کشید پشت ی دیواری ... اونوقتها تهران می نشستیم و تو دهات کوره خوشگلمون مهمون بودیم ... بلا فاصله دستاشو انداخت گردن من و گفت خیلی دوست دارم ...من هول کردم و ی ویشکونش گرفتم ...یهو سرصدا کرد و ی بی حیا بازی ای راه انداخت ک بیا و ببین ...هرچی التماس کردم نشد این می دوید و می گفت عاتیش گرفتم ... دیدم من سمت راست باسنشو ویشکون گرفتم اون سمت چپو گرفته ... گفتم عوضی چرا اینورو گرفتی ... همه بچه ها جمع شده بودن ...دختری ک دوسش داشتم اومد گفت چیکارش کردی ...ف.ر می دویدو جیغ می کشید ... یهو متوجه چیزی شدم رفتم گرفتمش وای دیدم ی زنبور قرمز گنده نیشش زده و این چسبیده بوده ب لونه زنبور ...بقیه اش صحنه داره و سانسورش میکنم ... خخخخخخ ...فقط طفلی 10 روز نمی تونست بشینه ...دلم براش سوزید ...الان دوتا دختر و ی پسر داره و ی عروس خوشگل خودش و همسرش معلمن و زندگی خوبی دارن ...! ...وقتی خودمو تو آینه می بینم حس خوبی دارم ...از خودم راضیم ... مث همه شماها فک میکنم ک بهترینم ... کلن اعتماد بنفسم بالاست ک خیلی از خودم متشکرم ...! ...واما غذا ...برا صبونه کله پاچه ...جمعه ها حتمن یا باید آبگوشت باشه نهار یا قرمه اشگنه ... آلبالو پلو وماکارونی رو دوست دارم ولی اصلی ترین غذای من چلو گوشته ...مرغ کم میخورم و ماهی زیاد ... از هیچ غذایی بدم نمیاد فقط آش نمی خورم ...اصلن نمی خورم ...سوپ چرا می خورم ...یادتون باشه مهمونم کردین اول سوپ بدین بعد چلو گوشت ...اگه بوقلمون باشه بهتره ...! ...تفریح من بیشتر مسافرته ... تا بابای عزیزم زنده بود 20 روز از ماهو ب سیرو سفر بودم ...تقریبن همه جای ایرانو بجز یکی دو شهرو گشتم ... خوش مسافرتم و پایه ... ب لحاظ کاریم بیشتر سفر میرم ... بعداز پدرم زندگی واقعیم تارشد و تو مجازی حضوری بی وقفه پیدا کردم ولی اصولن تفریحم با خانواده و داداشامو آبجیام هست البته متوجه منظورتون دقیقن نشدم ک فرمودین سوال سختیه اگه باز تر و واضحتر بپرسین بهتر جواب میدم ...! ...