Drag to reposition your photo

REZA

مرد متولد 15 شهریور, 1279
از on 2 اسفند, 1396
غزل شماره ۲۱۲ یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب رجعتی می‌خواستم لیکن طلاق افتاده بود ...
442 views 4 likes
از on 21 اسفند, 1396
غزل شماره ۴۳۶ آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی گردون ورق هستی ما درننوشتی هر چند که هجران ثمر وصل برآرد دهقان جهان کاش که این تخم نکشتی ...
210 views 3 likes
از on 5 اسفند, 1396
غزل شماره ۴۱۵ ای پیک راستان خبر یار ما بگو احوال گل به بلبل دستان سرا بگو ما محرمان خلوت انسیم غم مخور با یار آشنا سخن آشنا بگو ...
399 views 3 likes
از on 5 اسفند, 1396
با روی تو آفتاب صافی تیره است با لعل لبت شراب صافی تیره است تاریکی آب صافی از سیل نبود در جنب رخ تو آب صافی تیره است
405 views 3 likes
از on 6 اسفند, 1396
غزل شماره ۴۸۹ ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی در فکرت تو پنهان صد حکمت الهی کلک تو بارک الله بر ملک و دین گشاده صد چشمه آب حیوان از قطره سیاهی ...
67 views 3 likes
از on 23 بهمن, 1396
غزل شماره ۱۶۳ گل بی رخ یار خوش نباشد بی باده بهار خوش نباشد طرف چمن و طواف بستان بی لاله عذار خوش نباشد ...
77 views 3 likes
از on 9 آبان, 1396
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع ...
50 views 3 likes
از on 13 بهمن, 1396
غزل شماره ۱۶۷ ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده ما را رفیق و مونس شد نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد ...
84 views 3 likes
از on 11 آبان, 1396
غزل شماره ۳۴۰ من که از آتش دل چون خم می در جوشم مهر بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم قصد جان است طمع در لب جانان کردن تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم ...
112 views 3 likes
از on 20 آبان, 1396
غزل شماره ۳۲۲ خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم ...
368 views 3 likes
از on 20 بهمن, 1396
من آن ترک طناز را می شناسم من آن شوخ بد ساز را می شناسم میبنید تا می توانید در وی که من آن سر انداز را می‌شناسم نبینم به سویش ز بیم دو چشمش ...
90 views 2 likes
از on 9 آبان, 1396
غزل شماره ۶۱ صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست به جان او که به شکرانه جان برافشانم اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست ...
64 views 2 likes