غزل شماره ۳۱۰
مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام
خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام
یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام
...
226 views
1 like
غزل شماره ۳۶۳
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
این که میگویند آن خوشتر ز حسن
یار ما این دارد و آن نیز هم
...
224 views
4 likes
غزل شماره ۲۴۶
عید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار
دل برگرفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت پاکان روزه دار
...
221 views
5 likes
غزل شماره ۱۲۴
آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
از سر کشته خود میگذری همچون باد
چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد
...
210 views
2 likes
غزل شماره ۳۶۶
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم
...
206 views
5 likes
غزل شماره ۴۳۶
آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی
گردون ورق هستی ما درننوشتی
هر چند که هجران ثمر وصل برآرد
دهقان جهان کاش که این تخم نکشتی
...
205 views
3 likes
ای در حرم و دیر ز تو صد آهنگ
بیرنگی و جلوه میکنی رنگ به رنگ
خوانند تو را مؤمن و ترسا شب و روز
در مسجد اسلام و کلیسای فرنگ
194 views
4 likes
غزل شماره ۳۴۰
من که از آتش دل چون خم می در جوشم
مهر بر لب زده خون میخورم و خاموشم
قصد جان است طمع در لب جانان کردن
تو مرا بین که در این کار به جان میکوشم
...
112 views
3 likes
غزل شماره ۲۰۲
بود آیا که در میکدهها بگشایند
گره از کار فروبسته ما بگشایند
اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند
...
94 views
1 like
من آن ترک طناز را می شناسم
من آن شوخ بد ساز را می شناسم
میبنید تا می توانید در وی
که من آن سر انداز را میشناسم
نبینم به سویش ز بیم دو چشمش
...
90 views
2 likes
غزل شماره ۱۶۷
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را رفیق و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
...
84 views
3 likes
غزل شماره ۴۱۶
خنک نسیم معنبر شمامهای دلخواه
که در هوای تو برخاست بامداد پگاه
دلیل راه شو ای طایر خجسته لقا
که دیده آب شد از شوق خاک آن درگاه
...
82 views
5 likes