دسته ها
چقدر خوب بود
تو، گل من بودی
هر روز به تو آب میدادم
علف چرکهای تو را
میشستم و به بوی تنت،
مغرور میشدم
شبها کنار لبات
رویا بو میکردم و
روزها، حسادت دنیا را
چقدر خوب بود
تو، گل من بودی
برای تو
یک گلدان کوچک زیبا میساختم
با یک باغچه و حوضی پر از انار
خوابت را
کنار پنجره آفتاب میدادمو
برای صبحانهات، هوای تازه شمال میخریدم
چقدر خوب بود
تو، گل من بودی