رهگذری از مجنون پرسید:چند سال داری ؟
مجنون:هزار و چهل سال
رهگذر:واقعا که مجنونی،مگر میشود ؟
مجنون:یک لحظه که لیلی بر من نگریست،در حکم هزار سال بود ،چهل سال هم که عمر زیان بار دارم
162 views
0 likes
[color=blue]#خیلی خیلی فوری مهم خطرناک ... تماس هایی که نباید جواب داده شود و شما هم تماس نگیرید. لطفا این پیام را به خانواده و دوستان خود منتقل کنید. تلفن: 375602605281+ تلفن: 37127913091+ تلفن: 37178565072+ تلفن: 56322553736+ تلفن: 37052529259+ تلفن: 255901130460+ این افراد فقط یک بار زنگ می زنند و قطع می کنند. اگر شما تماس بگیرید، آنها می توانند لیست تماس شما را در 3 ثانیه کپی کنند و اگر در تلفن خود اطلاعات مربوط به بانک یا کارت اعتباری داشته باشید، م...
373 views
7 likes
[color=blue]#ما از جنگ بیزار بودیم و جنگ؛ قانونِ مداوم این زندگی بود... هربار از آشوبها به جنگ رسیدهبودیم و از جنگها به ویرانی... و این تسلسل معیوب؛ جمعیت زیادی از آدمها را به کام سیاهِ مرگ کشاندهبود. دستهای با دستهی دیگری میجنگیدند و کشتههای هر مرز، شهیدانِ آن سرزمین بودند اما مسئله اینجاست؛ آخرش چه؟! قرار بود چه اتفاقی بیفتد؟ کِی میخواستند دست بردارند از عداوتهای بیثمر؟ تفنگها را بشکنند و موشکها را به موزهها بسپارند؟ کی میخواستند دست بردارند از رقابتهای محیطی و به دستاوردهای...
515 views
6 likes