هیچ میگویی اسیری داشتم حالش چه شد
خستهی من نیمه جانی داشت احوالش چه شد...
هیچ میپرسی که مرغی کز دیاری گاه گاه
میرسید و نامهای میبود بربالش چه شد...
هیچ کلک فکر میرانی بر این کان خسته را
جان نالان خود برآمد جسم چون نالش چه شد...
در ضمیرت هیچ میگردد که پار افتادهای
مرغ روحش گرد من میگشت امسالش چه شد...
پیش چشمت هیچ میگردد که در دشت خیال
آهوی من بود مجنونی به دنبالش چه شد...
پیش دستت چاکری استاده بد آخر ببین
مرگ افکندش ز پا غم کرد پامالش چه شد...
ملک عیش دل، یارب چرا شد سرنگون
گشت بختش واژگون اقبالش چه شد...!
In Album: امیر طاها {ناظر سایت}'s Timeline Photos
Dimension:
1440 x 1970
سایز فایل:
181.37 Kb