سرگيجه گرفتيم
حالمان بد شد
منزوى شديم
آدم گريز شديم؛
ازبس ديديم اين رابطه هاى بى سر و تهِ نامفهوم را...
عاشقانه هايش كه پيشكش،
بماند براى خودتان...
ميماند رفاقتهاى منفعت طلبانه اى كه
روز به روز رايج تر ميشود...
جنسِ موافق و مخالف و فاميل هم نميشناسد...
پاى نفع كه بيايد وسط،
برادر به برادر رحم نميكند،
چه برسد به رفيق...
زمانى براى رفيق جانمان را ميداديم،
حالا بايد مواظب باشيم جيبمان را نزند...
زمانى همه باهم برادر و خواهر بوديم،
حالا بايد چهار چشمى ناموسمان را بپاييم ...
زمانى دردِ رفيق،
دردِ ما بود...
حالا اما درد وجودمان را كه فرا ميگيرد،
نيست ميشوند،
نابود ميشوند،
يك گوشه مينشينند و آنقدر از دور نگاهَت ميكنند...
تا بشوى مثلِ روزِ اول...
نه اينكه رفيق نباشدها،
اتفاقاً هست،
زياد هم هست،
اما حواستان باشد،
بازار پُر شده از رفاقت هاى بُنجُل
نامرغوب ...
مدت دار...
رفيق بايد كم باشد،
اما تا ميتواند "ناب" باشد...!
In Album: امیر طاها {ناظر سایت}'s Timeline Photos
Dimension:
480 x 480
سایز فایل:
41.21 Kb