ققنوس
on 9 دی, 1397
4 views
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم آوار پریشانی‌ست، رو سویِ چه بگریزیم ؟! هنگامه‌ی حیرانیست، خود را به که بسپاریم ؟! تشویشِ هزار "آیا"، وسواسِ هزار "اما" کوریم و نمیبینیم، ورنه همه بیماریم دورانِ شکوهِ باغ، از خاطرمان رفته‌ست امروز که صف در صف خشکیده و بی باریم دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را تیغیم و نمی‌بریم، اَبریم و نمیباریم ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب ! گفتند که بیدارید ؟! گفتیم که بیداریم من راهِ تو را بسته، تو راهِ مرا بسته امید رهایی نیست؛ وقتی همه دیواریم ...
Dimension: 500 x 545
سایز فایل: 36.95 Kb
پسند کردم (1)
Loading...
1
ققنوس
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم آوار پریشانی‌ست، رو سویِ چه بگریزیم ؟! هنگامه‌ی حیرانیست، خود را به که بسپاریم ؟! تشویشِ هزار "آیا"، وسواسِ هزار "اما" کوریم و نمیبینیم، ورنه همه بیماریم دورانِ شکوهِ باغ، از خاطرمان رفته‌ست امروز که صف در صف خشکیده و... نمایش بیشتر
9 دی, 1397